غنچه نشکفته شنبه 89 آذر 13 :: 11:8 صبح :: نویسنده : حجت حجتی نیا
سلام بابایی الهی من فدات شم . از وقتی که رفتی یه لحظه از فکرت بیرون نمیرم و از اون موقع تا حالا ضربان قلبم دیگه حالت عادی نداره و همیشه یه لرزشی رو روی قلبم حس می کنم . همیشه احساس می کنم چشام خیسه و آماده ی ........ ولی این روزها یه کم وضعیت عوض شده . یه کم قلبم بهتر کار می کنه . می دونی چرا گل بابا ؟ فراموشت کردم ؟ نه نه نه ! خدا نکنه این روزا خدا یه دسته گل بهمون داده که خونه دلمون رو روشن کرده . یه کم داغ دلمون رو تسکین داده. هم من هم مامانت هم مادر و آقا جون و عمه هات همه خوشحالن. تو هم خوشحال باش .آره دایی شدم عمه ملیحه یه دختر ناز خوشکل آورده اسمش رو گذاشتن ماندانا . خیلی نازه . ولی با همه این حرفا همون طور که قولت داده بودم منتظرت می مونم تا خودت بیای و یه بار دیگه هممون رو خوشحال کنی .
این هم عکس عزیز دایی موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آمار وبلاگ بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 13682
|
||